دكتر سيد رضا حجازي عضو هيئت علمي دانشكده كارآفريني دانشگاه تهران سيد محمد رضا حسيني مقدم دانشجوي كارشناسي ارشد كارآفريني گرايش كسب و كارهای جديد دانشكده كارآفريني دانشگاه تهران تأثیر گرایش کارآفرینی بر عملکرد بانک ها با تأکید بر نقش میانجی بازارگرایی )مطالعه موردي: بانک هاي دولتی و خصوصی استان گیالن( کارآفريني بعنوان يك پديده نوين در اقتصاد در يك گستره وسيع و در تعاملی چند سويه با بازارگرایی نقشی تعيين كننده در بهبود و ارتقای عملکرد سازمان ها ایفاء می کند. هدف از انجام اين پژوهش ارزیابي تأثیر گرایش کارآفرینی بر عملکرد بانک ها با در نظر گرفتن بازارگرایی بهعنوان متغیر ميانجي در رابطه بين این دو متغیر است. به این منظور سه فرضیه تدوین گردید. برای گردآوری اطالعات الزم جهت آزمون فرضیه ها از پرسشنامه ای استاندارد حاوی 7 سؤال در 11 بعد استفاده شد و بین 2 نفر از مدیران بانک های دولتی و خصوصی در سطح استان گیالن بعنوان جامعه آماری تحقیق توزیع گردید. جهت تحلیل داده ها و آزمون فرضیات از روش تحلیل عاملی و تحلیل مسیر بهره گرفته شد. نتایج آزمون فرضیات تحقیق ضمن تأیید تأثیر بازارگرایی بر عملکرد نشان داد که بطور كلي بين گرایش کارآفرینی و عملکرد به صورت مستقیم و همین طور بواسطه بازارگرايي و بطور غیر مستقیم نیز رابطه معناداري وجود دارد و متغير بازارگرایی بر اين رابطه تأثير بسزايي می گذارد. در انتها نیز متناسب با یافته های تحقیق پیشنهاداتی جهت توسعه گرایش کارآفرینی در بانک ها ارائه گردید. واژگان کلیدی: گرایش کارآفرینی بازارگرایی عملکرد. مقدمه در محیط کسب و کار امروز جایی که چرخه حیات محصوالت و خدمات در حال کوتاهتر شدن بوده و منافع آینده نامشخص می باشد برای مؤسسات کارآفرین ریسک پذیری نوآوری و سلطه جویی در بازار بسیار مهم است. بعالوه برای تداوم مزیت رقابتی پایدار و ایجاد منافع بیشتر مؤسسات باید در مقایسه با رقبایشان بهتر پاسخگوی نیازهای بازار بوده و باید قادر باشند تغییرات بازار را به درستی پیش بینی نمایند طوری که بتوانند بهترین ارزش ها را برای مشتریان خود فراهم کنند] 1 [. با افزایش سریع تحوالت جهانی و گذر از جامعه سنتی به جامعه اطالعاتی توجه به استراتژي هاي جدید براي استفاده بهینه از فرصت ها و ارزش هاي جدید مؤسسات را بیش از پیش ملزم به تحول نموده است و امروزه گرایش به کارآفرینی یکی از استراتژي هاي جدید در سازمان ها محسوب می شود. ضرورت وجود استراتژي گرایش به کارآفرینی نیز از سه نیاز اساسی یعنی افزایش رقباي جدید حس بی اعتمادي به شیوه هاي مدیریت سنتی و خروج بهترین نیروهاي کاري و اقدام آن ها به کارآفرینی مستقل نشأت گرفته و در این میان گسترش فناوری هاي اطالعاتی و ارتباطی پیشرفته افزایش چشمگیري داشته است] 2 [. در سال های اخیر با افزایش تعداد بانک ها و مؤسسات مالی و بطور مضاعف خصوصی شدن برخی بانک های دولتی فضای رقابتی شدیدی در صنعت بانکداری ایران ایجاد شده است. بسیاری از بانک های دولتی به دنبال پیاده سازی اصل قانون اساسی به باشگاه بانک های خصوصی کشور پیوسته و برای حفظ و ارتقای سهم درصد منابع و مشتریان خود کارآفرینی سازمانی را در دستور کار خود قرار داده اند که برخی از این خدمات برخاسته از نوآوری و پیشگامی و برخی دیگر نشأت گرفته از قابلیت های خطرپذیری استقالل و سلطه جویی ست. علیرغم وجود این قبیل فعالیت های کارآفرینانه در صنعت بانکداری ایران چه از سوی بانک های دولتی و چه خصوصی ( طرح خرید نقدی گندم از کشاورزان بسته های خدماتی
اصناف پزشکان و مهندسان و...( مطالعات بسیار محدودی به بررسی نقش ابعاد گرایش کارآفرینی در تبیین عملکرد سازمانی نظام بانکداری کشور پرداخته است. براي برطرف کردن مسائل و چالش هاي نظام بانکی ایجاد بسترها و زمینه هاي مناسب براي افزایش گرایش به کارآفرینی می تواند الگویی اثربخش براي دستیابی به اهداف نوآوري ابتکار عمل و ارائه محصوالت و فرآیندهاي کاري جدید و در نهایت بهبود کیفیت خدمات رسانی و در نتیجه ارتقای عملکرد بانک ها در همه ابعاد محسوب شود. از اینرو در شرایط ناپایدار و رقابتی کنونی گرایش کارآفرینی و بازارگرایی هر دو برای موفقیت سازمان ها امری ضروری محسوب می شوند. بر این اساس این مقاله قصد دارد تا نقش و اهمیت گرایش کارآفرینی را با تأکید بر نقش واسطه بازارگرایی بر عملکرد بانک ها مورد مطالعه قرار دهد. چارچوب نظری تحقیق گرايش كارآفريني و ابعاد تشکیل دهنده آن كارآفريني مي تواند بعنوان مشخصه مديران و مالكان كسب و كارهاي فردي تعريف شود كه در آن كارآفرين با توسعه واكنش هاي نوآور به مصاف عدم اطمينان محيطي مي رود. یکی از دیدگاه هاي مهمی که فرایند کارآفرینی را به استراتژي هاي سازمان پیوند می دهد گرایش به کارآفرینی است ]2[. 1 بر اساس این دیدگاه هر سازمان می تواند در طیفی از منفعل یا محافظه کار تا فعال یا کارآفرین قرار گیرد ][. زمانی که سازمان فعال است در استراتژي هاي سازمانی اش نوآوري ابتکار عمل و پیشتازي و نیز ریسک پذیري را در نظر می گیرد و در مقایسه با سازمان هاي منفعل تأکید بیشتري بر شناسایی ارزیابی و بهره برداري از فرصت ها می کند. میلر )198( 2 معتقد است سازمان هایی که استراتژي گرایش به کارآفرینی دارند داراي ویژگی هایی نظیر نوآوري در بازار و محصول ریسک پذیري و ابتکار عمل می باشند که این امر نقش اصلی را در کسب جایگاه استراتژیک سازمان در محیط رقابتی ایفاء می نماید] 2 [. بطور کلی گرایش کارآفرینی یک مفهوم کلیدی در درک این است که آیا یک شرکت فعالیت های کارآفرینی را اتخاذ نموده یا خیر ] [. اكثر مطالعات دانشگاهي گرايش كارآفرينانه را داراي طبيعتي مركب مي دانند و عناصر سه گانه كليدي متمايز زير را براي آن در نظر مي گيرند: نوآوري ريسك پذيري و پيشگامی. نوآوري شامل عالقه به ايده ها تجربيات جديد و فرايندهاي خالق است كه ممكن است نتيجه آن توسعه و ايجاد محصول / 5 خدمات جديد يا تكنولوژي هاي نو باشد. ريسك پذيري به حمايت از پروژه ها با وجود احتمال شكست اشاره دارد. پيشگامي نيز به معناي پيش قدم شدن براي مواجه با رويدادهاي احتمالي آينده و فائق آمدن بر فعاليت هاي رقباست. لومپ كين و دس 6 دو عنصر ديگر را نيز بعنوان عناصر گرايش كارآفريني اضافه نمودند. اولي خودمختاري یا استقالل 7 در پياده سازي ايده هاي جديد يا اقدامات مخاطره آميز و ديگري سلطه جويي رقابتي 8 يا نگرش چالشي به رقبايي است كه تالش مي كنند يا جايگاهشان را بهبود ببخشند يا به بازارهاي جديد ورود كنند. بطور خالصه شركت هاي كارآفرين به توسعه پروژه هاي خالق و نوآور از طريق پيش بيني فرصت ها در بازار و غلبه بر رقبا گرايش دارند. انتظارات اين شركت ها از اقداماتشان باالست اما مخاطرات را نيز در نظر مي گيرند اما شركت هاي غيركارآفرين به واكنش انفعالي تطابق و دوري از مخاطره بر مبناي سياست پيروي و متابعت از رقبا تمايل دارند. بعبارت ديگر شركت ها بدون گرايش كارآفرينانه مي ايستند و تماشا مي كنند. با اين وجود طبيعت چند بعدي گرايش كارآفريني بعنوان يك موضوع قابل بحث باقي مانده است] 5 [. در این مطالعه این پنج شاخص در کنار یکدیگر برای اندازه گیری گرایش کارآفرینی استفاده می شوند. 1.Entrepreneurial Orientation 2.Miller.Innovativeness.Risk-taking 5.Proactiveness 6.Lumpkin& Dess 7.Autonomy 8.Competitive aggressiveness 5
بازارگرايي و ابعاد تشکیل دهنده آن بازارگرايي 1 را ميتوان به عنوان مرحلهاي از بالندگي سازمان يا به عنوان سطحي كه انعكاس دهنده بلوغ سازماني است تعريف نمود. كاتلر 2 به بازارگرايي به عنوان مرحله نهايي توسعه يك سازمان بازرگاني نگاه كرده است و معتقد است كه گرايش بازار در امتداد توسعه گرايشهای مختلف بازرگاني بهوجود آمده است. بازارگرايي با پذيرش مفهوم بازاريابي بهعنوان یک فلسفه كسب و كار مطرح است. در اين چشم انداز بازارگرايي مي تواند بهعنوان فرهنگي سازماني تعريف شود كه شامل مجموعه اي از اعتقادات است كه عاليق مشتريان را بهمنظور توسعه سودآوري بلندمدت در اولويت نخست قرار مي دهد. بهطور متناوب بازارگرايي مي تواند بهعنوان مجموعه اي از فعاليتها فرآيندها و رفتارهاي هدايت شده از طريق پياده سازي بازاريابي تعريف شود. بنابراين مفهوم سازي بازارگرايي مي تواند هم از چشم انداز مديريتي و هم از ديدگاه فرهنگي انجام پذيرد] 6 [. نارور و اسالتر )1990( بازارگرایی را از نظر ساختاری و مفهومی به سه جزء مشتری گرایی رقیب گرایی 5 و هماهنگی بین وظیفه ای 6 تقسیم کرده اند] 7 [. مشتریگرایی درک صحیح مشتریان هدف برای ایجاد ارزش برتر برای آنان بوده و نیاز است که شرکت ها زنجیرۀ ارزش مشتریان را به درستی درک کنند. از آنجاییکه مشتری مداری اهرم مهمی برای موفقیت اقتصادی سازمان ها و شرکت ها قلمداد می شود نقش مهمی را در قدرت رقابتی مؤسسات ایفاء نموده و به عنوان بعد اصلی بازارگرایی به حساب می آید. رقیب گرایی تالشی است که شرکت ها نقاط قوت و ضعف رقبای بالفعل و بالقوۀ کلیدی خود را بدانند و از ظرفیت ها و استراتژی های بلندمدت آن ها آگاهی داشته باشند. شرکت های رقیبگرا پیوسته خودشان را در برابر رقبایشان ارزیابی می کنند و نقاط قوت و ضعف خودشان را می شناسند و از آن ها الگوسازی و تقلید میکنند. هماهنگی میان وظیفه ای نیز بکارگیری هماهنگ منابع انسانی و سرمایه ای سازمان در ایجاد ارزش برتر برای مشتریان هدف است] 8 [. این فرآیند را می توان به یک ارکستر سمفونی تشبیه کرد که نقش هر عضو را رهبر ارکستر به طور هم افزا تعیین و منسجم میکند. الزم به ذکر است که ایجاد ارزش برتر براي مشتریان در ارتباط تنگاتنگ با مشتري گرایی و رقیب گرایی است. با عنایت به ماهیت چند بعدي خلق ارزش برتر وابستگی متقابل بازاریابی با سایر واحدها باید به طور نظام مند در راهبرد بازاریابی کسب و کار لحاظ گردد. حمایت و رهبري اثربخش به همراه مشوق هاي الزم به طور خودجوش سبب تقویت هماهنگی بین وظیفه اي در یک سازمان بازارگرا خواهد شد. یک کسب و کار به منظور سودآوري بلندمدت باید به طور مستمر ارزش برتر براي مشتریان هدف خود ایجاد کند. این امر مستلزم مشتري گرایی رقیبگرایی و هماهنگی بین وظیفه اي است] 9 [. در این تحقیق از این سه معیار برای سنجش بازارگرایی بهره گرفته خواهد شد. گرايش كارآفريني بعنوان تعیین کننده بازارگرايي رابطه ميان كارآفريني و بازارگرايي هم به صورت نظري و هم بهصورت عملي در دو دهه گذشته مورد آزمون قرار گرفته است. مطابق با اين تحقيقات كارآفريني و بازارگرايي مكمل يكديگر مي باشند. به طوري كه كارآفريني براي دستيابي به اهداف فعاليت هاي نوآورانه در بازار و رسيدن به موفقيت به بازارگرايي نياز دارد. بعالوه بازارگرايي نيز براي پاسخگويي و نشان دادن واكنش سريع به فرصت هاي بازار نيازمند كارآفريني است. موريس و همكاران 7 با اشاره به تلفيق تفكر كارآفريني و بازارگرايي از آن ها با اصطالح بازاريابي كارآفرينانه ياد مي كنند. برخي نويسندگان نيز معتقدند كه كارآفريني مقدمه و مرجع بازارگرايي است. براي مثال ماتسونو و همكاران 8 از تأثير عناصر كارآفريني روي بازارگرايي حمايت نموده اند. محققان دیگر همچون ویراواردنا 9 نیز این ادعا را به اثبات رسانده اند] 1 [. از نگاه آنان نوآوري نيازمند شركت هايي است كه به گردآوري و تحليل اطالعات از محيط مي پردازند كه به نوعي مشابه فعاليت هاي شركت هاي بازارگرا مي باشد. از طرف ديگر برآورد و محاسبه ريسك پذيري به انجام اقدامات منطقي و مناسب در مواجه با فرصت ها و تهديدهاي بازار كمك مي كند كه اين مورد 10 نيز با بازارگرايي مرتبط است. در اين ارتباط جاوورسكي و كوهلي وجود رابطه منفي و معكوس ميان ريسك گريزي و بازارگرايي را به اثبات رساندند. در انتها اينكه پيش گامي شامل شناسايي فرصت هاي بازار و كسب منافع از آن ها پيش از رقباست. اين اقدام مستلزم بدست آوردن انتشار و پاسخ به اطالعات است كه بهطور خالصه همان فعاليت هاي بازارگرايي محسوب مي شود. اين ادعا كه كارآفريني مقدم بر بازارگرايي است نيز مورد تأیيد بسياري از محققان قرار گرفته بهطوريكه پيشنهاد مي شود پيگيري استراتژي بازاريابي زماني مورد حمايت قرار مي گيرد كه مديريت گرايش كارآفرينانه را بپذيرد] 5 [. با توجه به تفسيرهاي ارائه شده در خصوص بازارگرايي و گرايش كارآفرينی فرضيه اول اين تحقيق با هدف اثبات تأثیرگذاری گرايش كارآفرينی بر بازارگرايي به قرار زير ارائه مي شود: 7.Morris., Schindehutte and Laforge (2002) 8.Matsuno., Mentzer and Ozsomer (2002) 9.Weerawardena 10.Jaworski and Kohli (199) 1.Market Orientation 2.Kotler.Narver and Slater.Customer Orientation 5.Competitor Orientation 6.Interfunctional Coordination 6
فرضيه اول: گرايش كارآفرينی اثری مثبت بر بازارگرايي بانک ها دارد. عملكرد كسب و كار به اشتباه بسياري بر اين باورند كه عملكرد عبارت است از سودآوري سازمان. واقعيت آن است كه عملكرد شركت بسته به نوع سازمان تفكرات مديريت فلسفهی وجودي و رسالت سازمان شرايط محيطي و موارد بي شمار ديگري بررسي و اندازه گيري ميشود. از اين رو از شاخصها و معيارهاي متعددي بدين منظور بهره گرفته ميشود. پژوهشگران در مطالعات مربوط به عملکرد بازرگاني مؤلفههاي مختلفي را براي سنجش آن به کار برده اند] 10 [ چرا که میان محققان در خصوص انتخاب معیار سنجش عملکرد توافقی وجود ندارد] 11 [. بر این اساس عملکرد کسب وکار از سه جزء تشکیل شده است که عبارتند از عملکرد بازار عملکرد مشتري و عملکرد مالی. در عملکرد مشتري بر وفاداري و رضایت مشتري و در عملکرد بازار بر مقدار فروش رشد فروش و سهم بازار و در عملکرد مالی بر سود حاشیه سود و ROI تأکید می شود. پژوهشگران بازاریابی از معیارهاي فوق به طور مکرر استفاده کرده اند. پژوهش هاي متعدد هم نشاندهنده روایی و پایایی آن است] 12 [. در این پژوهش نیز از سه معیار عملکرد بازار عملکرد مشتري و عملکرد اقتصادی برای سنجش عملکرد بانک ها استفاده میشود. رابطه گرایش کارآفرینی و عملکرد مفهوم گرایش کارآفرینی صرف نظر از نوع و اندازه اش حائز اهمیت بوده و بیش از صد تحقیق روی آن صورت پذیرفته است. نتایج این مطالعات تأثیر گرایش کارآفرینی را در افزایش عملکرد به طور گسترده به اثبات رسانده اند] 1 [. در یک تحلیل چندگانه از 51 مقاله در سال 2009 راچ و همکاران 1 نشان دادند که بطور معمول همبستگی مثبت نسبتا بزرگی میان گرایش کارآفرینی با عملکرد شرکت ها با توجه به مقدار رشد و سودآوری وجود دارد] 1 [. در مطالعه ای که در سال 2010 توسط فرانک و همکاران 2 در صنعت الکترونیک استرالیا انجام شد گرایش کارآفرینی با تأکید بر سه عنصر اصلی خود ( نوآوری پیشگامی و ریسک پذیری( رابطه ای مثبت را با عملکرد کسب و کار به نمایش گذاشت. ارزیابی شرکت های کوچک و متوسط )SME( در شمال شرق چین نیز در سال 2012 نشان می دهد که گرایش کارآفرینی دارای اثری مثبت بر عملکرد تجاری آنان بوده است] 15 [. این شواهد نشان می دهد که کارآفرین بودن سازمان به عملکرد بهتر منجر می شود )فاکس 2005 هاگس و مورگان 2007 5 رانیان و همکاران 2008 6 اسالتویسکی 2010(. 7 این در حالیاست که نتایج 1.Rauch., Wiklund,. Lumpkin and Frese 2.Frank,. Kessler and Fink.Medium-Sized Enterprises.Fox 5.Hughes & Morgan 6.Runyan,. Droge & Swinney 7.Slotwinski برخی مطالعات تجربی حاکی از آن است که بین گرایش کارآفرینی و عملکرد ارتباطی ضعیف و حتی منفی وجود دارد )ماتسونو و همکاران 2002 مورگان و استرانگ 200(. 8 عالوه بر این هاگس و مورگان ادعا کرده اند که پژوهش های مربوط به کارآفرینی از تحلیل اهمیت ابعاد گرایش کارآفرینانه در تبیین عملکرد بازمانده است. با توجه به شرایط مؤسسات ابعاد گرایش کارآفرینی ممکن است در یک بعد خاص از عملکرد به نتایج مطلوبی و در ابعاد دیگر به عملکرد نامطلوب منجر شود. در هر حال ارتباط ابعاد گرایش کارآفرینی و عملکرد )مالی و غیر مالی( در انواع مختلف سازمان ها و شرکت ها از جمله دانشگاه ها )فاکس 2005( شرکت های نوپا در مراکز رشد )هاگس و مورگان 2007( کسب و کارهای کوچک )رانیان و همکاران 2008( شرکتهای تولیدی )اسالتویسکی 2010( شرکت های تجاری )گودل و همکاران 2010( 9 و بانک ها ( رضوی و دیگران 190( مورد تأیید قرار گرفته است] 16 [. بر اين اساس فرضيه دوم تحقیق ارائه می شود: فرضيه دوم: گرايش كارآفرينی اثری مثبت بر عملکرد بانک ها دارد. رابطه بازارگرایی و عملکرد بازارگرایی بعنوان یکی از تئوری های مهم در بازاریابی شناخته شده و توجهات تئوریک و کاربردی بسیاری را به خود جلب نموده است. بازارگرایی دارای مزایای رقابتی بوده و می تواند یک شاخص مهم برای اندازه گیری عملکرد باشد. از اینرو تحقیقات در خصوص اثرات و اهمیت بازارگرایی در دهه های گذشته افزایش یافته است] 17 [. مطالعه بر روي رابطه بين بازارگرايي و عملكرد نیز يك زمينه تحقيقاتي مورد توجه می باشد. شواهد عینی در مورد رابطه بین بازار محوری و عملکرد نشان می دهد که این دو عامل به یکدیگر وابسته هستند. در سال 2012 در پژوهشی جیوتی و شارما 10 به ارزیابی تأثیر بازارگرایی بر عملکرد در یکی از استان های هند پرداختند. داده های تحقیق از مدیران مدیریت ارشد کارمندان و مشتریان نمایشگاه خودرو های مختلف جمع آوری شد. نتایج حاصل از مدل سازی معادله ساختاری نشان داد که رابطه معنی داری بین بازارگرایی و عملکرد کسب و کار وجود دارد. در این مطالعه اثرات غیر مستقیم جهت گیری بازار بر عملکرد کسب و کار نیز از طریق رضایت کارکنان و رضایت مشتری آشکار گردید] 18 [. در همین سال )2012( چارلز و همکاران 11 به بررسی اثرگذاری بازارگرایی بر عملکرد شرکت های تولیدی در کنیا پرداختند. تحلیل رگرسیون حاصل از اطالعات جمع آوری شده ناشی از توزیع 17 پرسشنامه میان مدیران شرکت های تولیدی ادعای فوق را تأیید نمود] 19 [. در مطالعه ای دیگر )2012( با هدف بررسی رابطه بین بازارگرایی و عملکرد کسب و کار دانشگاه های خصوصی در کشور 8.Morgan & Strong 9.Goodale,. Kuratko,. Hornsby & Covin 10.Jyoti and Sharma 11.Charles,. Joel & Cheruiyot 7
بنگالدش مورد ارزیابی قرار گرفت. داده های این پژوهش از اعضای هیأت علمی 15 دانشگاه خصوصی در بنگالدش جمع آوری شد. تعداد 1 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه ها پرسشنامه های طراحی شده را پاسخ گفتند. چهار معیار عملکرد ( رشد دانشجو سهم بازار تدریس و کیفیت خدمات و عملکرد کلی( برای بررسی ارتباطشان با بازارگرایی مورد استفاده قرار گرفت. در نهایت آزمون رگرسیون نشان داد که تمامی این چهار معیار عملکرد از نظر آماری رابطه و اثری مثبت و معنی دار با بازارگرایی در دانشگاه های خصوصی بنگالدش دارد] 20 [. لیو و همکاران 1 در سال 2010 دریافتند که 6 مقاله از 8 مقاله ای که به آزمون رابطه بین جهت گیری بازار و عملکرد پرداخته این رابطه را اثبات نموده است. آن ها نشان دادند که بازارگرایی به طرق مختلف بهویژه هنگامیکه فرهنگ سازمان تغییر می یابد و یا خواسته های مشتریان متفاوت می گردد عملکرد را تحت تأثیر قرار می دهد] 21 [. سابرامانيان )2010( 2 در تحقيقي به بررسي رابطه بازارگرايي و عملكرد كسب و كار در صدو پنجاه و نه بيمارستان مراقبت های ويژه در آمريكا پرداخته است. در اين تحقيق جهت سنجش بازارگرايي از مقياس ساختار يافته MKTORاستفاده شده است و عملكرد كسب و كار با معيارهاي رشد درآمد بازگشت سرمايه و حاشيه سود مورد ارزيابي قرار گرفته است. پس از آزمون فرضيات نتايج تحقيق نشان دهنده رابطه ای مثبت بين بازارگرايي و عملكرد كسب و كار در اين بيمارستان ها بود] 22 [. با توجه به مطالعات متعددی که این ارتباط را مورد تأیید قرار داده اند فرضیه سوم تحقیق به قرار زیر ارائه می گردد: فرضيه سوم: بازارگرایی اثری مثبت بر عملکرد بانک ها دارد. تأثیرگرایشکارآفرینیوبازارگراییبرعملکردوارائهمدلمفهومی تحقیقات مختلف نشان می دهد که گرایش کارآفرینی و بازارگرایی تأثیر مثبتی بر روی عملکرد تجاری داشته و همکاری بین آن ها عملکرد و کارایی شرکت را تعیین می نماید. ایدار و محمود در سال 2011 به بررسی نقش میانجی بازارگرایی در رابطه میان گرایش کارآفرینی و عملکرد در کسب و کارهای کوچک و متوسط در مالزی پرداختند. برای گردآوری داده های الزم جهت تحلیل معادالت ساختاری 56 پرسشنامه جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که رابطه معنی داری بین گرایش کارآفرینانه و عملکرد و همچنین بین بازارگرایی و عملکرد وجود دارد در حالی که نقش میانجیگر گرایش بازار در رابطه بین گرایش کارآفرینی و عملکرد نیز آشکار شد] 12 [. گونزالز و همکاران در سال 2009 به بررسی ارتباط میان گرایش کارآفرینی بازارگرایی و عملکرد کسب و کار در مناطق اجتماعی و اقتصادی محروم در اتحادیه اروپا پرداختند. همه پرسشنامه ها با استفاده از داده های نظرسنجی از 18 شرکت واقع در منطقه لئون کشور اسپانیا جمع آوری شد. نتایج تحلیل نشان داد که یک ارتباط قوی بین گرایش کارآفرینی و جهت گیری بازار وجود دارد. بعالوه آشکار گردید که هر دو جهت گیری یک رابطه قوی با عملکرد داشته در حالیکه تأثیر همزمان آن ها روی عملکرد کمی تعدیل یافته و کاهش می یابد ]5[. برت و واينستاين 5 نیز در پژوهشی رابطه ي ميان بازارگرايي انعطاف سازماني و كارآفريني شركتي و تأثير آنها بر عملكرد را مورد مطالعه قرار دادند. نتایج تحلیل های آماری اثبات نمود که همبستگي معناداری ميان بازارگرايي انعطاف سازماني و كارآفريني شركتي و رابطه مستقيم و معناداری ميان هر سه مؤلفه نام برده شده و عملكرد وجود دارد] 2 [. در مقابل گرینلی 6 و همین طور دی آمانتوپولوس و هارت 7 نشان دادند که در زمینه های مختلف گرایش کارآفرینی و بازارگرایی لزوما تأثیر مثبتی بر عملکرد تجاری ندارند. بر اساس نظر تودوریویچ و ما 8 همبستگی واقعی بین این دو مفهوم برای موفقیت شرکت الزامی است. در حالی که طبق نظر ماتیر 9 در سال 2002 بازارگرایی می تواند به صورت یک متغیر واسطه در رابطه عملکرد سازمان شرکت کند. بنابراین نیاز است که بررسی شود بازارگرایی تا چه حد بعنوان یک متغیر واسطه در رابطه بین گرایش کارآفرینی و عملکرد تجاری تأثیر می گذارد] 12 [. بنابراین سؤال مهم و اساسی تحقیق این است که : با وجود رابطه غیرمستقیم و رابطه مستقیم بین گرایش کارآفرینانه و بازارگرایی نقش یا سهم هر یک از عوامل )یعنی گرایش کارآفرینانه و بازارگرایی و همینطور گرایش کارآفرینانه با توجه به نقش واسطه ای بازارگرایی( در عملکرد کسب و کار چیست برای پاسخ به سؤال اصلی تحقیق با مرور ادبیات مختلف پیرامون روابط میان بازارگرایی و گرایش کارآفرینانه و عملکرد مدل زیر در این زمینه طراحی و ارائه شد. این مدل از سه دسته متغیر اصلی تشکیل شده که عبارتند از: 1( متغیر مستقل گرایش کارآفرینانه )نوآوري ريسك پذيري استقالل رقابت تهاجمی و پيشگامی( 2( متغیر میانجی که بازارگرایی معرف آن است )مشتري گرایی رقیبگرایی و هماهنگی بین وظیفه اي( و ( متغیر وابسته نیز عملکرد کسب و کار می باشد )عملکرد بازار عملکرد مشتري و عملکرد اقتصادی(. 5.Barret & Weinstein 6.Greenley 7.Diamantopoulos and Hart 8.Todorovic and Ma 9.Matear 1.Lio,. Chang,.Wu and Katrichis 2.Subramanian.Idar and Mahmood.Gonzalez-Benito,.Gonza lez-benito and Gallego 8
شکل 1 : مدل مفهومی تحقیق. استقلال ریسک پذیري پیشگامی رقابت تهاجمی نوآوري گرایش کارآفرینی عملکرد بازار عملکرد مشتري عملکرد اقتصادي عملکرد بازارگرایی مشتري گرایی هماهنگی بین وظیفه اي رقیب گرایی روش شناسی تحقیق از آنجايي كه هدف تحقيق تعيين روابط علي ميان متغيرهاي گرايش كارآفرينانه بازارگرایی و عملكرد مي باشد اين تحقيق از نظر هدف كاربردي و از نظر نحوه ي گردآوري اطالعات توصيفي - همبستگي و بطور مشخص مبتني بر روش شناسي الگويابي معادالت ساختاري است. مبانی نظري و پیشینه تحقیق با استفاده از منابع کتابخانه اي پایگاه هاي اطالع رسانی و مراجعه به متخصصان و خبرگان تدوین شده است. جامعه آماري تحقیق حدود 600 نفر شامل مدیران عالی میانی و عملیاتی )رؤساي شعب( از هفت بانک دولتی و چهار بانک خصوصی استان گیالن می باشد. از آنجا كه تعداد مدیران بانک ها محدود و در حدود 600 نفر می باشد لذا با استفاده از جدول مورگان تعداد نمونه ها 2 نفر تعیین و پرسشنامه پژوهش )ابزار گردآوري داده ها( به صورت تصادفی میان آنان توزیع و دریافت شد. پرسشنامه ها به شرح جدول زير توزيع شده است: جدول 1: نحوه توزيع پرسشنامه ها در بين بانك ها. رديف نام بانك تعداد نمونه 21 28 6 25 27 22 26 8 بانك سپه بانك ملت بانك صادرات بانك تجارت بانك ملی بانك مسكن بانك كشاورزي بانك رفاه کارگران بانك پارسيان بانك پاسارگاد بانك اقتصاد نوين 1 2 5 6 7 8 9 10 11 در این پرسشنامه که مشتمل بر 7 سؤال می باشد براي اندازه گیري بازارگرایی از پرسشنامه نارور و اسالتر با 11 سؤال برای 1 اندازه گیری گرایش کارافرینی از پرسشنامه هاگس و مورگان با 15 سؤال و برای اندازه گیری عملکرد بانک از پرسشنامه كاماررو و هاگس و مورگان با 11 سؤال استفاده شده است. مقیاس اندازه گیري مؤلفه هاي پرسشنامه مذکور مقیاس لیکرت 2 می باشد )از 1.Camarero 2.Likert 9
خیلی مخالفم تا خیلی موافقم(. اعتبار اين پرسشنامه را كارشناسان و مديران بانك ها و اساتيد دانشگاه بررسي كردند و در نهايت اعتبار پرسشنامه تأييد شد. همچنين جهت محاسبه پايايي پرسشنامه طراحي شده از روش آلفاي كرونباخ استفاده شده است. به منظور محاسبه پایانی پرسشنامه قبل از توزیع نهایی آن 0 عدد پرسشنامه میان نمونه های آماری توزیع شد که در نهایت به کمک نرم افزار SPSS مقدار آلفای کرونباخ کل پرسشنامه 0/7 محاسبه گردید. نتایج ضریب پایایی محاسبه شده برای هر یک از ابعاد تحقیق نشان می دهد که پرسشنامه فوق از اعتبار کافی برخوردار است. جدول 2: پایایی ابزار تحقیق متغیرها استقالل ریسک پذیری پیشگامی رقابت تهاجمی نوآوری مشتري گرایی هماهنگی رقیب گرایی عملکرد بازار عملکرد مشتری عملکرد اقتصادی تعداد سؤال 0/77 0/68 0/8 0/55 0/79 0/88 0/61 0/72 0/85 0/7 0/66 آلفای کرونباخ تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها در این پژوهش تحلیل های آماری با استفاده از تحليل عاملي تأييدي روش تحليل مسير و با نرم افزار لیزرل انجام گرفته است. ليزرل شامل دو الگوي اندازه گيري و الگوي ساختاري است. الگوي انداره گيري )تحليل عاملي تأييدي( مشخص مي كند كه چگونه متغيرهاي نهان بر حسب متغيرهاي قابل مشاهده سنجش مي شود و اعتبار و روايي آن ها به چه ميزان مي باشد. از طرف ديگر الگوي ساختاري )تحليل مسير( روابط عل ي )تأثير( بين متغيرهاي نهان را در چارچوب مفهومي تحقيق مشخص مي كند. زماني یک الگو از برازش مناسب برخوردار خواهد بود كه از RMR و RMSEA پاييني برخوردار بوده و نيز شاخص هاي,CFI, NNFI, GFI AGFI آن از 90 درصد بيش تر باشد. چنانچه مقادير بحراني ضرايب مسير از عدد 2 بزرگ تر و از عدد 2- كوچك تر باشد رابطه ي موجود در الگوي تحقيق معنادار خواهد بود. بررسی نتایج آزمون برازش مدل مفهومی نشان داد که الگوي پژوهش از وضعیت مناسبی برخوردار می باشد. همچنین نتایج تحلیل عاملی تأییدي معادالت اندازه گیري شده مربوط به سازه هاي تحقیق و شاخص هاي به دست آمده RMSEA=0/0( و =0P-value/079 و =CFI 0/98 و 0NFI/96 = و )=GFI 0/95 نشان دهنده برازش مطلوب مدل اندازه گیري می باشد. به دیگر سخن تمامی ابعاد مؤلفه ها و شاخص هایی که براي سازه های گرایش کارآفرینی بازارگرایی و عملکرد تعریف شدند مناسب هستند و به لحاظ تجربی می توانند متغیرهاي مذکور را تبیین و اندازه گیري نمایند. در مورد گرایش کارآفرینی متغیر آشکار نوآوری )0/91( بیشترین نقش را در اندازه گیری آن ایفاء می کند. در مورد بازارگرایی متغیر آشکار مشتری گرایی با بار عاملی )0/8( و در مورد عملکرد کسب و کار بیشترین نقش را عملکرد مشتری با بار عاملی 0/89 ایفاء می نماید. این محاسبات در شکل 2 ترسیم شده است. 50
شکل : تخمین استاندارد مدل )مدل اصلی تحقیق( به منظور نشان دادن معناداري هر کدام از پارامترهاي مدل از آماره T استفاده می شود. این آماره از نسبت ضریب هر پارامتر به خطاي انحراف معیار آن پارامتر بدست می آید. که می بایستی قدرمطلق آن از 2 بزرگتر باشد تا این تخمین ها از لحاظ آماري معنادار شود. با توجه به خروجی لیزرل میزان قدر مطلق t محاسبه شده در کلیه متغیرها بزرگتر از 2 می باشد بنابراین کلیۀ تخمین هاي ارائه شده از لحاظ آماري معنادار میباشند. به عبارت دیگر تمامی بارهاي عاملی مرتبط با سازه عوامل سازمانی و گرایش به کارآفرینی در سطح اطمینان 95 درصد معنادار میباشند. شکل : تخمین استاندارد مدل(مدل اصلی تحقیق) شکل : ضرایب معناداری مدل. شکل : ضرایب معناداري مدل. 51
در فرضیه اول ادعا شده بود گرايش كارآفرينی اثری مثبت بر بازارگرايي بانک ها دارد. نتایج نشان می دهد که ضریب اثرگذاری مستقیم گرايش كارآفرينی بر بازارگرایی برابر با 0/6 بوده و چون مقدار ضریب معنیداریاینرابطهبرابربا /7 وبزرگتراز 2 میباشدبنابراینمیتوان نتیجه گرفت گرایش کارآفرینی بر بازارگرایی بطور مستقیم اثرگذار بوده و می تواند منجر به افزایش آن در بانک شود. بنابراین فرضیه اول این مطالعه تأیید می شود. فرضيه دوم نیز تأثیر مثبت گرايش كارآفرينی بر عملکرد بانک ها را بیان می نمود. ضریب β محاسبه شده برابر 0/1 و آماره محاسبه شده مربوط به این فرضیه برابر 2/97 و بیشتر از 2 می باشد. بنابراین گرايش كارآفرينی اثری مثبت و مستقیم بر عملکرد بانک ها دارد. از سوی دیگر تأثیر غیرمستقیم گرايش كارآفرينی بر عملکرد با در نظر گرفتن نقش میانجی و واسطه ای بازارگرایی در این رابطه برابر با = 0/ 0/68 0/6 می باشد که نشان می دهد کارآفرینی به واسطه بازارگرایی نیز می تواند بر عملکرد اثرگذار باشد. از سوی دیگر مقدار بدست آمده بیشتر از اثر مستقیم گرایش کارآفرینی بر عملکرد می باشد بنابراین بازارگرایی می تواند تأثیر گرایش کارآفرینی بر عملکرد را تقویت کند. فرضيه سوم نیز تأثیر مثبت بازارگرایی را بر عملکرد بانک ها مورد آزمون قرار می داد. ضریب = 0/68 β محاسبه شده که نشان از تأثیر بازارگرایی بر عملکرد داشته و مقدار آماره /5= T نیز معناداری رابطه و فرضیه ارائه شده را تأیید نمود. نتیجه گیری و پیشنهادات در دنیای در حال تحول امروز با توجه به افزایش عدم اطمینان محیطی تغییرات مداوم و چالش های زیاد یکی از راهکارهای مؤثر برای اینکه سازمان ها بتوانند خود را با تحوالت سریع انطباق دهند و به شکل پویا و زنده به حیات خود ادامه دهند گرایش به کارآفرینی و تبدیل شدن به سازمانی کارآفرین است. بسیاری از سازمان ها به اهمیت و لزوم کارآفرینی در سازمان و گرایش کارآفرینانه پی برده اند. در واقع اینگونه تغییر در استراتژی در پاسخ به نیازی است که در نتیجه تحوالت و تهدیدات گسترده بوجود آمده است. بنابراین جامعه و سازمانی می تواند در مسیر توسعه حرکتی رو به جلو و با شتاب داشته باشد که بتواند از فرصت های پیشرو بموقع و به درستی استفاده نماید. در مؤسساتی همچون بانک که روابطی متقابل و متعدد با مشتریان و بازارهای مالی و غیرمالی دارند مقوله بازارگرایی می تواند بهمنظور بهبود عملکرد این مؤسسات کمک کننده و اثرگذار باشد. بازارگرایی از طریق پاسخگویی به نیازهای بیان شده مشتریان به صورت مستقیم می تواند منجر به نوآوری در محصول و فرآیند شود که خود یک بعد بسیار مهم در گرایش کارآفرینانه است. از سوی دیگر بازارگرایی به صورت غیر مستقیم و از طریق رفتارهای مبتنی بر ریسک پذیری نوآوری پیش فعالی )پیشگامی( استقالل گرایی و رقابت تهاجمی می تواند نیازها و خواسته های پنهان و بیان نشده مشتریان را شناسایی و بر این اساس در محصول و فرآیند خود نوآوری ایجاد کند. بنابراین گرایش کارآفرینانه با نگاه بازارمحور می تواند پویاتر و تأثیرگذارتر عمل کند. اين مطالعه نیز شواهدي تجربي در مورد وجود رابطه ميان گرایش كارآفريني بازارگرايي و عملكرد ارائه کرد. به دليل اين كه پذيرش كارآفريني و بازارگرايي بعنوان بخشي از فرهنگ سازماني مستلزم تالش هاي بسيار است از اينرو درك ارتباط اين جهت گيري ها بمنظور پياده سازي و كاربردشان براي عملكرد ضروري است. تحليل هاي ما روي وجود ارتباط ميان كارآفريني و بازارگرايي تمركز نمود. هر دو جهت گيري سطوح مشاركت را با يكديگر سهيم كرده و در این بین بازارگرایی پياده سازي کارآفرینی را تسهيل کرد. هركدام از اين جهت گيري ها مي تواند بصورت جداگانه در نظر گرفته شود كه البته نتايج تحليل ما پيشنهاد مي كند كه هر دو جهت گيري در كنار يكديگر به كار گرفته شوند. با توجه به نتایج این تحقیق پیشنهادات زیر بهمنظور بهبود عملکرد بانک ها به قرار زیر ارائه می شود: - بانک ها باید سعی کنند ساختارهاي غیر رسمی و نامتمرکز را جایگزین ساختارهاي سنتی نمایند تا بتوانند گرایش به کارآفرینی را افزایش دهند و در نتیجه بتوانند پاسخگویی سریع و مناسب به نیازهاي مشتریان داشته باشند. لذا پیشنهاد می شود براي تقویت گرایش به کارآفرینی در بانک ها قوانین و مقررات کم شود و موانع ارتباطات و تبادل اطالعات به حداقل برسد و با به کارگیري ساختارهاي ارگانیک و پویا آزادي عمل بیشتري به متخصصان و افراد حرفه اي داده شود. - به دلیل اهمیت نوآوري و ابتکار عمل در استفاده از فرصت ها و غلبه بر چالش هاي رقبا ریسک پذیري مدیران بانک ها باید افزایش یابد تا بتواند پاسخگوي نیازهاي متغیر و متنوع مشتریان باشند و از فرصتهاي محیطی به نحو مناسب بهره برداري نمایند. - تعارض عاملی بازدارنده در مسیر توسعه گرایش به کارآفرینی در نظام بانکی کشور است که براي رفع آن کارکنان را باید به بحث در خصوص مسائل کاري تشویق کرد تا نظراتشان را به نحو مناسب به یکدیگر منتقل نمایند اهداف و منافع واحدهاي کاري با یکدیگر و نیز با اهداف کلی سازمان همسو شود و فضاي باز گفتگو در همه حال وجود داشته باشد. این امر می تواند گرایش به کارآفرینی در بانک ها را تسهیل نماید. همچنین به کارگیري مکانیزم هاي رسمی و غیررسمی براي حل تعارض و ارتقاء سطح ارتباطات اعتماد همکاري و هماهنگی ها نقش مهمی در افزایش گرایش به کارآفرینی دارد. - به بانک ها پیشنهاد می شود رویه های مناسبی را برای مدیریت منابع انسانی بکار بگیرند و در راستای جهت گیری مناسب و بهتر در بازار و به تبع آن بهبود عملکرد از فناوری های پیشرفته استفاده نموده و با بهره گیری از این فناوری ها خدمات نوین و متمایزی ارائه نمایند. - بر طرف کردن ضعف هاي مربوط به رقیب گرایی در حوزه فرهنگ 52
بازارگرایی از طریق همگام ساختن ارائه خدمات بانکی با تکنولوژي روز سرعت در معرفی خدمات جدید معرفی خدمات بانکی قابل اعتماد ایجاد تصویر متمایز از آن و بهبود خدمات فعلی نسبت به رقبا با هدف پیشگامی در بازار خدمات بانکی. - استفاده از تحقیقات بازاریابی در جهت شناخت نیازها و خواسته هاي مشتریان بالقوه نقاط قوت و ضعف رقبا در بخشهای جدید بازار و بهینه سازي فعالیت هاي خدمت رسانی بمنظور توسعه رقابت تهاجمی و ورود به بازارها جدید. منابع 1. Joo Ma, Yoon; Jae Kim, Min; Seok Heo, Jun; Joo Jang, Lee (2012), The Effects Entrepreneurship and Market Orientation on Social Performance of Social Enterprise, International Conference on Economics Marketing and Management, IPEDR Vol.28, IACSIT Press, Singapore, p 61. 2. عباس زاده حسن و درویش حسن و الوانی سید مهدي و صالحی صدقیانی جمشید )190( الگوي استراتژي گرایش به کارآفرینی در نظام بانکی ایران مطالعات مدیریت راهبردي شماره 7 صص 116-99.. Lumpkin, G. T., Dess, G. (2001). Linking Two Dimensions of Entrepreneurial Orientation to Firm Performance: the moderating role of environment. Journal of Business Venturing, (16), pp 29-1.. Franco, Mário and Haase, Heiko (201), Firm Resources and Entrepreneurial Orientation as Determinants for Collaborative Entrepreneurship, journal of Management Decision, Volume:51, Issue:, p. 5. Benito, Óscar González; Benito, Javier González; Muñoz-Gallego, Pablo (2009), Role of entrepreneurship and market orientation in firms success, European Journal of Marketing, Vol., No. /, pp.500-522. 6. Lafferty, B.A. and Hult, G.T.M. (2001), A synthesis of contemporary market orientation perspectives, European Journal of Marketing, Vol. 5, Nos 1/2, pp. 92-109. 7. Méndez, Rojas and Rod, Michel (201), Chilean Wine Producer Market Orientation: Comparing MKTOR versus MARKOR, International Journal of Wine Business Research, Volume:25, Issue:1, p. 8. Hughes, M. and Morgan, R. E. (2008), Deconstructing the relationship between entrepreneurial orientation and business performance at the embryonic stage of firm growth, Industrial Marketing Management, Vol. 6 (5), 651-661. 9. آقازاده هاشم و مهرنوش مینا )189( مقیاس بومی بازارگرایی بانک های تجاری ایران چشم انداز مدیریت بازرگانی )2(: 5 ص 121. 10. كفاشپور آذر و نجفی سیاهرودی مهدی )188( تأثیر تحقیقات بازاریابی بر عملکرد از طریق فرهنگ بازارگرایی در آژانسهای مسافرتی شهرستان مشهد پژوهش نامه مدیریت تحول سال اول شمارۀ 2 ص 118. 11. رضایی دولت آبادي حسین و خائف الهی احمد علی )185( مدلی براي تعیین میزان تأثیر بازارگرایی بر عملکرد کسب و کار با توجه به قابلیت هاي بازاریابی در صنایع شیمیایی فصلنامۀ مدرس علوم انسانی دوره 10 شماره 1 ص 1. 12. Idar, Raduwan and Mahmood, Rosli (2011), Marketing orientation as mediator to entrepreneurial orientation and performance relationship: evidence from malaysian smes, The 8th SMEs in a Global Economy Conference, Rising to the Global Challenge: Entrepreneurship and SMEs development in Asia, p 227. 1. Dada, Olufunmilola and Watson, Anna (201), Entrepreneurial Orientation and the Franchise System: Organizational Antecedents and Performance Outcomes, European Journal of Marketing, Volume: 7, Issue: 5/6, p1. 1.Terry Mousa, Fariss and Wales, William (2012), Founder effectiveness in leveraging entre-preneurial Orientation, Management Decision, Vol. 50, No.2, p 08. 15. Zhang, Yanlong and Zhang, Xiu e (2012), The effect of entrepreneurial orientation on business performance A role of network capabilities in China, Journal of Chinese Entrepreneurship, Vol., No. 2, p12. 16. رضوی مصطفی و زالی محمدرضا و رشیدی محمود و دیداری جاوید )190( نقش گرایش کارآفرینانه در عملکرد سازمانی پژوهشنامه مدیریت اجرایی سال سوم شماره 5 صص 101-100 17. Oyeniyi, Omotayo (201), Organizational commitment and market orientation of Nigerian non-oil exporting companies, African Journal of Economic and Management Studies, Volume:, Issue: 1, p1. 18. Jyoti, Jeevan and Sharma, Jyoti (2012), Impact of Market Orientation on Business Performance: Role of Employee Satisfaction and Customer Satisfaction, SAGE Publications, 16 (),pp 297 1. 19. Charles, Lagat,. Joel, Chepkwony,. Cheruiyot Samwel, Kotut (2012), Market Orientation and Firm Performance in the Manufacturing Sector in Kenya, European Journal of Business and Management, Vol, No.10, pp20-27. 20. Zebal, Mostaque Ahmed and Goodwin, David R (2012), Market orientation and performance in private universities, Marketing Intelligence & Planning, Vol.0, No., pp. 9-57. 21. Lio, S., Chang, W., Wu, C., and Katrichis, J. M. (2011), A survey of market orientation research (1995-2008), Journal of Industrial Marketing, No., pp.. 22.Subramanian, Ram, Kumar, Kamalesh and Strandholm, Karen (2010), The role organization competencies in the market orientation performance relationship, International Journal of Commerce and Management, Vol.19,No.1, pp.7-26. 2. Barret, H. & Weinstein, A. (1998). The Effect of Market Orientation and Organizational Flexibility on Corporate Entrepreneurship: Theory and Practice, Fall, pp.57 70. 5